زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در هنگام وداع
سخت است بهـر من که برادر نبینمت میمیـرم از فـراق رخـت، گر نبینمت آرام جـان من، کـمی آهـسـتـهتـر بـرو بگـذار تا که خـسـته، مـکّـدر نبـینـمت کـردم هـمـاره زمـزمـه امن یجـیب را تا یک نفس شکسته و مضطر نبینمت یک دم چـگـونـه زنده بـمـانم بدون تو دیگـر چگـونـه این دم آخـر نـبـیـنـمت فیض زیـارت تو به هر کس نـمیرسد حیف است ای حـسین، مکّـرر نبینمت ایکاش عمر من بسر آید که این چنین تنهـا به پیـش این همه لـشگـر نبـینمت ایکاش من به جای تو پرپر زنم، ولی هرگز به خاک غـمـزده پـرپـر نبینمت کـردم دعـا بـرای توای آفـتـاب عـشق تـا زیر ابـر نـیـزه و خـنـجـر نبـینـمت پیش از شهادتت تو دعا کن که بعد تو من غـرقـه خـون برابر مادر نبـیـنمت ای سـرو سـرفـراز، به گودال قـتلگـاه ایکاش من بـمـیرم و بیسـر نبـیـنمت خون گریه کن «وفایی»ازاین درد جانگداز هرگز بدون چـشم ز خون تر نبـیـنمت |